دانلود مقاله ویژگیهای اخلاقی امام رضا (ع)
مقدمه
اسلام در بعد اصلاح اخلاق، که عبارتست از اینکه در مقام باطن، خود را از همه رذایل تزکیه نمودن و متخلق به اخلاق کریمه و فضایل نفسانی شدن، اهمیت ویژه ای داده است و دستورات وسیع و موکدی را درباره پاکی باطن و تزکیه نفس و تخلق به اخلاق کریمه می دهد.
قرآن کریم، رستگاری را در همان تزکیه از رذایل اخلاقی می داند، « قد افلح من زکیها» یعنی محققا رستگار می شود، کسی که باطن خود را پاک گرداند.
بشر درزندگی خود، همواره به یک سلسله آداب و رسوم پایبند بوده است و شیوه ای را برای خویش برگزیده و زندگی خود را براساس همین آداب و رسوم ادامه داده است و می دهد و از آن رو که انسان آفریده خداست، بی تردید بهترین برنامه برای کمال وجسم و روح او، برنامه ای است که از سوی خداوند تنظیم یافته باشد، و این برنامه در آداب و رسوم پیامبر بزرگ خدا و اولیا و اوصیای گرامی ایشان متجلی است و بهترین و کامل ترین آنها همان راه و روش پیامبر (ص) است، و پر واضح است که ائمه معصوم ما نیز که فرزندان آن بزرگوار می باشند ، تجلی اخلاق ایشان بوده اند، به گونه ای که هرکس آنان را می دیده است، بی اختیار به یاد رسول خدا می افتاده است.
شخصیت امام رضا(ع)
زندگی و شخصیت امامان شیعه ، دو جنبه ارزشی متمایز و مرتبط با هم دارد:
اول – شخصیت علمی و عملی و اخلاقی و اجتماعی آنان که در طول زندگی ایشان در منظر همگان شکل گرفته است و فهم و ادراک آن نیاز به پیش زمینه های اعتقادی و مذهبی خاص ندارد ، بلکه هر بیننده فهیم و دارای شعور و انصاف می تواند ارزشها و امتیازهای آنان را دریابد و بشناسد.
دوم – شخصیت معنوی و الهی آنان که ریشه در عنایت ویژه خداوند نسبت به ایشان دارد ؛ شناخت این بعد از شخصیت اهل بیت، نیاز به معرفت های پیشین دارد؛ یعنی نخست باید به رسالت پیامبر (ص) ایمان داشت و براساس رهنمودهای آن حضرت، ولایت را پذیرفت و برای شناخت جایگاه عترت به روایات و راویان معتبر اعتماد کرد ؛ شخصیت ملکوتی و مقام شامخ علمی و زهدی و اخلاق امام رضا (ع) واعتقاد شیعیان به او سبب شد که نه تنها در مدینه، بلکه در سراسر دنیای اسلام،به عنوان بزرگ ترین و محبوب ترین فرد خاندان رسول اکرم (ص) مورد قبول عامه باشد و مسلمانان او را بزرگ ترین پیشوای دین بشناسند و نامش را با صلوات و تقدیس ببرند.
امام رضا (ع) مانند سایر امامام معصوم، آئینه تمام نما و جلوه گاه همه صفات حق بود و در کلیه کمالات و صفات حسنه، منحصر به فرد و سرآمد مردم روزگار بود؛ پس هرگز نشود که جوانب و ابعادمعنوی و ارزش های انسانی آن حضرت را درک و بیان نمود، لکن به مصداق « ما لایدرک کله لا یترک کله » به قسمتی از آن ها اشاره می شود.
سیره اخلاقی امام رضا(ع)
سیره به تاریخ زندگی ائمه اطهار (ع) اطلاق نمی شود بلکه سیره به اصول عملی و روش ها و شیوه هایی که در زندگی فردی و اجتماعی ائمه هدی (ع) بوده است، گفته می شود.
سیره اخلاقی امام (ع) را می توان در سه بخش بررسی نمود: ۱- در ارتباط با خدا ۲- در ارتباط با خود ۳- در ارتباط با خلق.
در ارتباط با خدا
بزرگترین امتیاز مردان الهی این است که محور اصلی زندگی آنها را خدای تعالی و عشق به خدا تشکیل می دهد لذا هرچه را می خواهند برای خدا می خواهند و تمام ابعاد وجودی آنها را خدا فرا گرفته است ؛ رضایت خدا، امر خدا، نهی خدا، توکل به خدا، توجه به خدا و خلاصه هرچه را که می بینند، خدا است ؛ ما در زندگی هر یک از انبیاء الهی و ائمه بزرگوارمان نمونه های فراوانی را داریم که چند مورد بیان می شود.
زهد و پرهیزکاری
زهد مفهومی گسترده دارد و به معنی نداشتن و پوشیدن لباس ژنده و خوردن غذای ساده نیست ؛ به عبارت دیگر زهد،نه آن است که مال دنیا را تباه کنی و نه آن که حلال آن را برخود حرام گردانی ؛ بلکه زهد آن است که اعتمادت به آن چه نزد حق است ،بیش از آنی باشد که در نزد خودت یافت می شود و لذا زاهد کسی است که دنیا از نظر او هدف و مقصودنیست که کوشش خود را بدان منحصر کند بلکه اگر دنیا به او رو آورد، از آن بهره گیرد و اگر به او پشت کرد، آنچه را نزد خداست، بهتر و پایدارتر داند.
زهد و پرهیزگاری امام رضا (ع) به گونه ای بود که نه تنهاهمه مردم، حتی دشمنانش به آن اعتراف داشتند؛ تعلقات دنیوی در او بسیار اندک و همه اندیشه او حفظ منصب الهی و اجرای وظایف الهی بود؛ او نجات خود را در زهد و رستگاری خود را در تقوا و ورع می دانست. زرق و برق ها سبب آن نمی شدند که او از خط وظیفه خود دورافتد.
به دنیا و عناوین دنیوی بی رغبت بود؛ در عرضه حکومت به امام توسط مأمون و انکار امام از پذیرش و قبول آن، فضل وزیر مأمون می گوید: من هرگز خلافت را به این اندازه بی ارزش ندیدم که مأمون در تحویل آن به امام اصرار و امام از پذیرش آن شانه خالی کند.
زهد و پارسایی امام (ع) نسبت به دنیا کم نظیر بود، محمد عباد درباره رفتار زاهدانه آن حضرت می گوید: « ابوالحسن در طول تابستان همواره بر روی یک بوریا و در طول زمستان بر روی یک لایه کاه می نشست؛ همیشه لباس زبر به تن می کرد اما هنگامی که به دیدن مردم می رفت بهترین لباسها را می پوشید».
امام (ع) می فرمودند:« لباس مظهر خارجی انسان است، نمی توان نسبت به آن بی توجه بود؛ حرمت مومن ایجاب می کندکه انسان در ملاقات با او شئون خود و وی را رعایت کند و مقید باشد که پاکیزه و خوش لباس باشد».
از دلایلی که امام رضا (ع) نزد مردم لباس خوب می پوشیدند، این بود که اگر ظاهر انسان تمیز و پاکیزه باشد، دیگران از دیدن او فرد لذت می برند و تحت تأثیر وی قرار می گیرند؛ هم چنان که از دیدن یک انسان کثیف و آْلوده حالشان دگرگون می شود، ایشان لباس زیبا و پاکیزه می پوشیدند تا مردم با دیدن ایشان درس نظم و پاکیزگی را در کنارساده زیستی بیاموزند و از طرفی نشان دهند که مومن از مال حلال درحد شانش می تواند از امکانات این دنیا استفاده کند؛ همچنین نقل شده: در محیط خانه امام رضا (ع) آثاری از زندگی اشرافی وجود نداشت؛ از زیور و زینت استفاده نمی کردند، مگر این که خود را به عود هندی خام بخور می دادند.
گوشه گیری از دنیا و ساده زیستی، از برجسته ترین صفات امام رضا(ع) بود؛ تمام راویان متفق القولند که وقتی آن حضرت ولیعهد مامون شدند، هیچ توجهی به جنبه قدرت و عظمت آن نداشتند.
امام رضا(ع) در برابر شر و بدبختی ها خود نگهدار بود و تقوا را بهترین وسیله نجات خود از عذاب الهی می دانست؛ هم خود اهل تقوا بود و هم سعی داشت دیگران را به تقوا و پرهیزگاری وا دارد.
تاریخ ایشان را پرهیزگاری بی مانند می خواند؛ نمونه تقوای بالای ایشان در زمان پذیرفتن ولایتعهدی از جانب ایشان معلوم می گردد که ایشان برای خدا، مجبور به پذیرش این کار شدند، چرا که تحت فشار مأمون بودند و مورد تهدید قطعی او واقع گردیدند و وقتی هم که ولایتعهدی را پذیرفتند، فرمودند:(خداوندا، همانا تو می دانی که من این کار را به دلیل اضطرار و اکراه پذیرفتم، پس مواخذه و بازخواست نکن مرا همانطور که بنده و نبیت، یوسف را مواخذه و مجازات نکردی زمانیکه او ولایت مصر را قبول کرد.)
خط فکری امام (ع) همانگونه که گفته شد، شرافت را به تقوا و خود نگهداری در برابر گناهان و لغزش ها و رفعت را در گرو اطاعت از خدای سبحان می دانست و هم می فرمود شرافت خود و پدرانش در سایه تقوا و عبادت است.
براین اساس است که امام(ع) هر برتری را به تقوا می داند و حتی به دیگران نیز حق می دهد که اگر بتوانند بیش از او از تقوا بهره مند شوند، از او برتر باشند؛ امام(ع) همین تقوا، خداترسی و فرمانبرداری را معیار و نشان شیعه بودن نیز می خواند و به دیگری می گوید:« هرکدام از پیروان ما، خدا را فرمان نبرد، از ما نیست و تو اگر از خدا فرمان ببری از ما خاندان هستی».
فرمت فایل: WORD
تعداد صفحات: 21
مطالب مرتبط